آتشخانه ی بهشت

آیا بر انسان دورانی گذشت که قابل ذکر نباشد ؟

آتشخانه ی بهشت

آیا بر انسان دورانی گذشت که قابل ذکر نباشد ؟

نماز


جابر بن عبدالله انصاری٬رحمه الله علیه روایت کرده است که در خدمت مولا امیر المومنین علی علیه السلام بودم.حضرت کسی را مشاهده کرد که سرگرم نماز است.به وی فرمود : ای مرد آیا از تاویل نماز با خبری ؟

عرضه داشت : مگر نماز به جز آنکه عبادت خداوند است تاویلی دارد ؟

 امام فرمود : آری ٬ به خداوندی که محمد (ص) را خلعت پیامبری در پوشانید ٬ سوگند که هیچ امری را به پیامبر خود فرمان نداده است مگر آنکه آن عمل را مشابهی و تنزیلی و تاویلی است که در هر کدام دلالتی است بر عبادت حق متعال.

مرد از تاویل نماز پرسش نمود.

امام (ع) فرمود : اما تاویل تکبیرات هفتگانه که در آغاز هر نماز میگویی آنست که : چون الله اکبر نخستین را بر زبان آوردی ٬ در دل خطور داده و اعتراف کرده ای که خداوند والا تر از آن است که به قیام و قعود توصیف گردد و در تکبیر دوم ٬ خدای را برتر از توصیف به حرکت و سکون دانسته ای و در سومین تکبیر او را از توصیف به جسم بودن و شبیه داشتن و یا آنکه به چیزی مقایسه گردیدن ٬ بالاتر شناخته ای و در چهارمین ٬ از آنکه اعراض بر حق تعالی عارض شود و یا آنکه امراض رنجوریش دهد و در پنجمین ٬ از آنکه جوهر و یا عرض باشد یا آنکه چیزی در او حلول کند و در ششمین ٬ از آنکه حالت زوال و نیستی یا انتقال و دگرگونی که بر موجودات حادث ٬ عارض میشود و بالاخره در تکبیر هفتم ٬ او را از آنکه حواس پنجگانه را در ذات مقدسش راهی باشد ٬ برتر و بالاتر خوانده ای.

پس از آن فرمود :‌تاویل گردن کشیده ی تو به هنگام رکوع نماز ٬ آنست که به زبان دل میگویی خداوندا به تو ایمان دارم ٬ گر چه گردنم را به تیغ جدا کنند.و تاویل سر برداشتن از رکوع و گفتن ذکر «سمع الله لمن حمده » آنستکه خداوند را سپاس که از عدم به وجودم آورده است و تاویل نخستین سجده آنکه در قلب خود خطور دهی که خداوندا مرا ازین خاک آفریده ای و در سر برداشتن از سجده در دل خود گویی پروردگارا مرا ازین خاک بیرون کشیده ای و در سجده ی دوم گویی مرا درین خاک باز خواهی گردانید و در سر برداشتن از دومین سجده ٬ گویی خداوندا تو مرا دوباره ازین خاک بیرون خواهی کشید.

و اما تاویل آنکه به هنگام نشستن به جانب چپ نشسته و پای راست خود را بر پای چپ قرار میدهی ٬ آنست که در باطن خود میگویی خدایا حق را زنده و باطل را می میرانم.

و تاویل تشهد ٬ همانا تجدید ایمان و اظهار مکرر اعتقاد به اسلام و تسلیم در برابر امر حق متعال و اقرار به بعث پس از مرگ است.

تاویل تحیات ٬‌عبارت از اذعان به مجد و عظمت پروردگار سبحان و تعظیم و تکریم و تنزیه وجود اقدس اوست ٬ از آنچه ستمکاران گفته اند و ملحدان و کافران درباره ی او توصیف کرده اند.تاویل جمله ی «السلام علیکم و رحمه الله و برکاته» ترحم از سوی خداوند پاک و در حقیقت امان نمازگزار است از آتش دوزخ و عذاب روز واپسین.پس از آن امام (ع) فرمود :‌ هر آنکس که بدین گونه تاویل نماز خویش نداند ٬ عملش ناقص و ناتمام خواهد بود.


روایت شده که وقتی بنده ای میگوید «بسم الله الرحمن الرحیم» ٬ خداوند کریم میفرماید :‌ بنده ام مرا یاد کرد ٬ وقتی میگوید : «الحمدلله رب العالمین» میفرماید : بنده ام مرا حمد نمود ٬ وقتی میگوید : «الرحمن الرحیم» میفرماید : بنده ام با صفات جمیله مرا یاد کرد و ثنا گفت.وقتی میگوید :  «مالک یوم الدین» میفرماید : بنده ام مرا با صفت جلال و بزرگی یاد نمود.و چون گوید :‌ « ایاک نعبد و ایاک نستعین» خداوند میفرماید :‌ این آیه میان من و بنده ام مشترک است.او عابد است و من معبود او ٬ هر چه بخواهد به او میدهم.
پ.ن اول : حضور دل ٬ یعنی دل را به هنگام نماز ٬ به هیچ چیز جز پروردگار جلت عظمته تعلق نباشد.

پ.ن دوم :‌ فهم کردن معانی قرائت و ذکر و تسبیح نماز ٬ به طوری که دل در فهم آن الفاظ ٬ مطابق زبان باشد.(با این خیلی حال کردم.)

پ.ن سوم : تعظیم ٬‌یعنی در آن حالت ٬‌عظمت معبود و مبدا مقصود در خاطر او بود.

پ.ن چهارم : هیبت ٬ یعنی از غایت عظمت پروردگار ٬خوف٬بر دلش هجوم آرد که مباد در این عبادت تقصیری باشد.

پ.ن پنجم :‌ امید ٬‌که مقام کرم وجود خداوند اکرم الاکرمین٬بر او معلوم باشد٬که از نهایت مرحمت٬او را محروم و بی نصیب نخواهد فرمود و گناهانش را خواهد بخشید.

پ.ن ششم :‌ شرم ٬ یعنی خود و عبادت خود را کوچکتر از آن بداند که شایسته ی در گاه باشد و عبادت خود را در نهایت شرمساری و بندگی را با سر افکندگی به انجام رساند.

پ.ن هفتم :‌ روایت : «حاجات مهم خود را در نماز صبح از خداوند مسالت کنید.»

پ.ن هشتم : ‌گفتن بعد از نماز آیت الکرسی بخونین قبول میشه ٬ رو مهر تربت بخونین قبول میشه ...

پ.ن نهم : اینم در مورد وضو که قبلش بسم الله میگن و  طولش میدن و بیشتر از حد شرعی آب مصرف نمیکنن و با سوز میگیرنش و هزار و یک آداب دیگه که واسه خودش یه بحث مفصله.

پ.ن دهم : روز دحو الارض هم نزدیکه ٬ هر کی میخواد بره از تو مفاتیح پیداش کنه. (روزه)

پ.ن یازدهم :‌ آخه مردا هم ٬ انقدر خوشگل میشن !!!

خدا


  یا لا اله الا هو

اینم عکس خدا٬مگه از خدا چیزیم میشه خواست بهتر از خودش ؟! حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه التحیه و السلام(یه جایی شنیده بودم.) از خدا خواست خدا خودشو بهش نشون بده٬خدا هم گفت این کوه رو نگاه کن بهش تجلی میکنم٬اگه سالم موند منو میبینی !!! باقیشم که میدونید٬کوه ترکید و حضرت موسی(ع) هم غش کرد.اما ... اما ... خدا به صاحب این عکس تجلی کرد٬ولی هر چی صبر کرد٬چیزی متلاشی نشد.

یه روایتم هست که میگن سندش ضعیفه :تو قیامت٬مومنین گیر میدن به حضرت رسول(ص) که بیا دیگه حتما خدا رو به ما نشون بده.حضرت رسول(ص) هم میگه گیر ندین بابا ! ول کنین. خلاصه اصرار پشت اصرار...رسول الله(ص) هم امیرالمومنین(ع) رو صدا میکنه میگه :بیاین ببینین٬ایناهاش :وجه الله٬عین الله٬اذن الله٬یدالله ...

پ.ن ۱: بله٬من غالیم٬جامم تو جهنمه ! لطفا تذکر ندین.

پ.ن ۲: به هر حال دیگه همچین عکسی رو سخت میتونید گیر بیارین.(شاید تمثال امام حسین علیه السلام رو هم واسه محرم گذاشتم.)

پ.ن ۳: میدونید که نگاه کردن به چهره ی امیر المومنین عبادته ؟شنیدن فضائل امیرالمومنین هم گناهای گوش رو میشوره و ...

پ.ن ۴: امام صادق علیه السلام فرمود: براى خدا بر مردم حقى نیست که بشناسند بلکه براى مردم بر خداست که‏ بآنها بشناساند و چون بایشان شناسانید حقی است از خدا بر آنها که بپذیرند.
پ.ن ۵: و فرمود: امر تشیع خود را براى خدا قرار دهید نه براى مردم، زیرا آنچه براى خداست بحساب او گذارده شود و آنچه براى مردم است، بسوى خدا بالا نرود: بخاطر دینتان با مردم ستیزه نکنید، زیرا ستیزه کردن دل را بیمار کند، خدایتعالى به پیغمبرش (ص) فرمود: (((تو نمى‏توانى کسى را که دوست دارى هدایت کنى، بلکه خدا هر که را خواهد هدایت کند) و فرموده است (100 سوره 10) (((مگر تو مى‏توانى مردم را مجبور کنى که ایمان آورند))) مردم را رها کنید زیرا آنها از مردم تعلیم گرفتند و شما از رسولخدا (ص) تعلیم گرفتید. من از پدرم شنیدم که مى‏فرمود: چون خداى عزوجل بر بنده‏اى نویسد که باید در این امر (تشیع) داخل شود از رفتن پرنده به آشیانه‏اش شتابنده‏تر شود.


 

به من ربطی نداره !!!


چرا ما در مورد عشق انقدر با هم بحث کردیم ؟!!! یکی نیست بگه ببم جان چرا خودتو اذیت میکنی ؟!!! تو سر پیازی یا تهش ؟!!! عشق به تو چه ربطی داره ؟!!! ممدوح یا مذموم٬خوب یا بد٬تو عاشقی یا اگه بخوای میتونی بشی!!!؟ عاشق هم که دست خودش نبوده ٬یهو عاشق شده؛حالا چه زمینی چه آسمونی ! مثل جریان بابا طاهر شدن بابا طاهر عریان که اول طاهر بود بعد عریان شد بعدش شد بابا طاهر عریان.

خوب البته من فکر میکنم یه کارایی هست که آدم بکنه و خودشو قدم به قدم به عشق نزدیک کنه٬ولی اگه تو این دوره زمونه عاشق پیدا کردی بکش... نه ببخشید برسون سلام ما رو هم بهش ما که یه قدم میریم جلو دو تا میایم عقب.(قورباغه ته چاه.)

فعلا که میمیرم واسه سی ثانیه از خود بی خود شدن٬حالا هر چقدرم که تکراری شده باشه اما بالاخره اسمش روشه دیگه٬حال ! اون لحظه ای که موی رگای مخ ول میکنه میذاره اندورفین رد شه بیاد تو.

در همین راستا رفتم کل انقلابو مثل مارمولک(به قول حسن کلاغ)گشتم دنبال سی دی سراج و شهرام ناظری ! که البته چون هیچ کس تو ایران دنبال سی دی اورجینال نیست و من هم ازین قاعده مستثنی نیستم٬یه خورده طول کشید تا پیداش کردم بعدشم نشستم فکر کردم به نفع تهیه کننده یا تهیه کنندگان این آلبومهاست که راضی باشن به رضای خدا٬حالا چهار تا سی دی هم ملت قاچاقی گوش بدن.اگه اون دنیا یقه ی ما رو واسه همچین چیزی بگیرن که چیزی بهشون نمی ماسه.و چون حالا دیگه من یه عارف واصل شدم هم٬حافظ و مولوی با سعدی جلوی سراجو (احتمالا تهیه کننده خودشه !)میگیرن میگن: یا رفیق ما رو ول میکنی یا ما هم راضی نیستیم که از اشعار ما استفاده میکردی(بالاخواه)پس آقای سراج اگه راضی باشی شاید به صورت عرضی ازین خوان نعمت چیزیم گیر شما اومد.

مخلص کلام اینکه صلاح از ما چه میجویی که مستان را صلا گفتیم٬الا ای پیر فرزانه مکن منعم ز میخانه که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم.حالا میخواد شیطانی باشه میخواد نباشه اصلا شیطونم آخر عاشق بوده که اون چیزیرو از خدا به جون خریده که هیچ کس جیگر نکرده بره دنبالش(ما میگیم جیگر!!!)اونم لعنتش بوده.

پ.ن ۱:اناالحق !!!

پ.ن ۲:من میمیرم واسه دید عرفانی به قضایا.

پ.ن ۳:البته دستور از بالا رسیده بود(نه خیلی بالا !)که برو کتابای عرفانی و شعر بخون ولی چی کار کنم دست خودم نیست در آینده ی نزدیک سراغ علما هم میرم٬بذارید یه کم خودمو جمع جور کنم.

پ.ن ۴:این تراکهای سراج قشنگه : دست افشان٬محفل عشق٬شور مستی٬سودای دل٬مه بالانشین٬بوی بهشت٬رویا٬حافظ خلوت نشین(زاهد خلوت نشین)!چشم جادو٬ارغنون٬میخانه٬سلطان عشق٬سماع مستان؛شهرام ناظری هم پیدا نکردم...ولی میگن من چه دانمش خیلی قشنگه.

پ.ن ۵:داستان بابا طاهرم ازین قرار بوده که شب اولی که میره حوزه ی علمیه ی قم زمان خودش یه شب سرد زمستونی بوده و بابا هم چون خیلی مخلص بوده میره میگه من چی کار کنم خدا تحویلم بگیره ؟(کجا هم رفته بوده !)٬طلبه ها هم میان یه کم عش(عشق)کنن میگن باید بپری تو حوض چهل دفعه غسل کنی٬غسل کردن همانا و بابا طاهر عریان شدن همان.خدا گفت منم به همتون نشون میدم کی سر کاره ! حالا هی بشینید درس بخونید حالشو ببرید.(عش کنید.)

                                                                                                          ومن الله التوفیق